عروس اوراسیا-the bride of Eurasia تحولات سیاسی و نظامی
عروس اوراسیا-the bride of Eurasia
از بالای نقشه که به منطقه اوراسیا نگاه می کنیم یک منطقه بزرگ توجه ما را بیشتر از مناطق دیگر به خود جلب می نماید که مانند نگینی زیبا می درخشد. جدای از آنکه هر کس آن را با یک لفظ خطاب و با نامی می خواند, هر چه فکر کنیم نامی زیباتر از عروس اوراسیا نمی توانیم برای این منطقه پیدا کنیم که آن را دریای خزر می نامیم.
وقتی از کرانه های این عروس زیبا به سمت جنوب نظاره می کنیم, کوه هایی را می بینیم که شانه به شانه آسمان ها زده و مردانه ایستاده اند که حاصل آن چیزی جز پدید آمدن یک نوار سبز شمالی نیست. این نوار شمالی, خطه سر سبزی ست که قریب به هفت میلیون انسان در آن روز را به شب رسانده و مامن بزرگانیست که در بستر زمان تاریخ ساز گردیده اند. لذا بی جهت نیست که ادعا نماییم وابستگی مردمان حاشیه خزر و نیز دلبستگی مادی و معنوی به این دریا آنقدر ما را محو این عروس زیبا می نماید که نمی توانیم به تکه ی کوچکی از آن که دیگران ادعا می نمایند قناعت نماییم.
خزر با وسعتی 386 هزار کیلومترمربعی که یک و نیم برابر خلیج فارس است و پنج کشور حاشیه آن که در مجموع جمعتی بالغ بر253 میلیون نفر دارد, از استراتژیک ترین نقاط جهان به حساب می آید که مدارای کشورهای حاشیه آن و نیز نزدیک بودن فرهنگ های کشورهای حاشیه خزر باعث گردیده در اکثر ادوار تاریخ از مناقشات نظامی دور بماند. اما منابع سرشار این منطقه باعث گردیده همواره مناقشات سیاسی و اقتصادی زیادی میان کشورهای حاشیه آن مطرح گردد. همچنین هر یک از کشورهای حاشیه خزر به دنبال سهم خود از این عروس زیباست که به سبب وظایف حاکمیتی خود نمی تواند و نمی خواهد از حق خود چشم پوشی نماید.
این وضعیت باعث عدم اجماع بر سر تقسیم منافع و قلمرو منطقه ای گردیده که اگر نابود شود و یا آسیب ببیند, تمامی کشورهای حاشیه آن آسیب خواهند دید.کشورهای حاشیه خزر دو راه اساسی را در پیش رو دارند. یا محو در زیبایی این عروس یکتا شوند و در پی همکاری و یاری رسانی به یکدیگر از منافع آن بیشترین بهره را ببرند و یا اینکه با عدم اتحاد و همکاری با یکدیگر زمینه ساز باج دادن به بیگانگان و نیز عدم بهره مندی مطلوب از منابع و منافع آن را فراهم آورند که در این صورت هر یک از کشورهای حاشیه ناچار به واکنشی غیر معقول در برابر رفتار غیر عاقلانه آن دیگری می شود. به عبارتی, یا باید مدت ها درگیر باشیم تا اینکه به هیچ نفعی نرسیم یا اینکه یکبار برای همیشه تفاهم کنیم تا همیشه از منافع آن بهره مند شویم. لذا هر اقدامی که نه به صورت دائمی بلکه موقتاً در بر دارنده منافع یک یا چند کشور حاشیه خزر باشد, فقط و فقط سرپوشی بر مشکلات موجود بوده و هیچگاه مسئله اساسی, که همان منافع اصولی و درازمدت کشورها در حاشیه خزر است را حل نمی کند. نباید فراموش کرد که مشکل باید حل شود نه اینکه آن را کوچ داده و یا به فراموشی بسپاریم. ما انسانیم و به حکم انسانیت می توانیم زیبایی طبیعی خزر را به تمام عرصه هایی سیاسی, فرهنگی و .. تسری دهیم.
باید به این واقعیت تاریخی توجه داشت که مدت هاست کشورهای حاشیه خزر با یکدیگر درگیری نظامی نداشته اند و اگر هم در ادوار مختلف تاریخ درگیری نظامی و یا قهرهای سیاسی وجود داشته بعد از مدت زمان کوتاهی برطرف گردیده است. این یک دلیل بیشتر ندارد و آن اینکه مردم حاشیه خزر هم جنسند و با هر معادله ای که آن را حساب نماییم, نمی توانند با یکدیگر دشمن باشند. ما مجبور به خوب بودن و سازگاری با یکدیگریم و این اجبار نه آنکه ریشه در منافع ما بلکه ریشه در بنیان ها و اساس های مشترک و حسن همجواری ما دارد. ما در بدترین حالت می توانیم رقیب یکدیگر باشیم که این امر اساساً بد نیست.
در ادامه, درست است که دریای خزر از یک منظر یک دریاچه و از دیدگاهی دیگر یک دریای بسته است و دسترسی به آن برای غیر از 5 کشور حاشیه خزر غیر ممکن است اما هیچ کس نمی تواند منکر آن شود که خزر بر حیات اقتصادی, اکولوژیکی, سیاسی, نظامی و زیست محیطی بخش بزرگی از منطقه اوراسیا مستقیما اثرگذار است. در این سیر چه کشورهایی که مستقیما از آن منتفع می گردند و چه آنانکه به نحو غیر مستقیم از منابع آن بهره می جویند می بایست دست در دست هم داده تا ضمن حفظ حاکمیت کشورهای حاشیه خزر, همگان را از منافع آن بهره مند نمایند. در این راستا بدیهی است که اگر حتی یک کشور از کشورهای حاشیه خزر احساس نماید حقوق اساسی او در حال ذایل گردیدن است می تواند کار را بر دیگر کشورهای حاشیه خزر نیز سخت نماید.
این عروس طبیعی اوراسیا زمانی می تواند در معادلات سیاسی و جغرافیایی نیز از چهره ای زیبا برخوردار باشد که منافع آن به نحو منصفانه ای میان کشورهای حاشیه خزر تقسیم گردد. لذا استفاده از تمام ظرفیت های سیاسی, حقوقی و اقتصادی و نیز حتی ظرفیت هایی که توسط بخش های مطالعاتی و عملیاتی خصوصی خلق می شوند, می تواند دید کشورها را در اتخاذ یک تصمیم اصولی و پایدار باز نماید. باید یادمان باشد دریای خزر مدت هاست که وجود دارد و مدت های بسیار زیاد دیگری نیز وجود خواهد داشت و اگر در آینه تاریخ بنگریم خواهیم دید تنها عناصری که در این منطقه تغییر کرده اند حکومت ها و مردمان آنند. لذا باید تصمیمی به قدمت خزر گرفت تا به درازای عمر خزر نیز عمر کند.
قرار نیست ما مردم حاشیه خزر و کشورهای حاشیه آن مانند همه مردم جهان باشیم. ما می توانیم مانند خود باشیم و لذا برای این منطقه گرایی باید خود را پیدا کنیم و خودی را از بیگانه تمییز دهیم. این امر منجر به درک متقابلی میان بازیگران اصلی منطقه خزر خواهد شد. ما ابتدا باید به اتحاد باور داشته و سپس به توافق برسیم و دانستن این امر ضروریست که در سیر ایجاد توافق, هیچ توافقی که هر یک از کشورها را نزد مردمان خویش سرافکنده نماید, پایدار نخواهد ماند.
میثم آرائی درونکلا
عضو هیئت علمی دانشگاه
نظرات کاربران