ابتکار پوتین برای ارتباط با جوانان؛ مشکلات و نتایج تحولات سیاسی و نظامی
روز 21 جولای ولادیمیر پوتین برای اولین بار با کودکان و نوجوانان استعداد درخشان در مرکز آموزشی «سیریوس» دیدار و گفتگو کرد. این برنامه سه ساعت به شکل پرسش و پاسخ به طول انجامید. برنامه که نام آن را «گفتگوی غیربچگانه» گذاشته بودند از شبکه ان.ت.و و شبکه¬های اجتماعی به صورت زنده پخش شد. از همان ابتدای برنامه مشخص بود که کرملین با این کار می خواهد در راستای تقویت سیاستگذاری برای جوانان اعتراضات ماه مارس را ماله کشی کرده و برای کمپین انتخاباتی سال 2018 محبوبیت خود را افزایش دهد. نیات کرملین کاملا مشخص است: می خواهند به مردم جامعه رئیس جمهور و کودکانی را نشان بدهند که تحت تربیت وی آینده کشور را در دست خواهند گرفت؛ ولی به هر حال اوضاع از کنترل خارج شد.
کرملین به دنبال این است که بعد از اعتراضات 26 مارس و حضور نوجوانان سنین 14 تا 16 سال در بحث ها، شرایط را کمی تغییر دهد. موضوع «اعتراض مدارس» در شبکه های اجتماعی و یوتیوب بحث و مناظراتی را بین دانشآموزان و معلمین به دنبال داشت. دانش آموزان به بحث درباره فساد اداری می-رداختند و معلمین سعی در تغییر مسیر بحث داشتند. روز 26 مارس در بریانسک مدیر یک مدرسه از دانش آموزان به خاطر پخش فیلمی درباره "دیمیتری مدودیف" نخست وزیر کشور استنتاق و از ابزارهای رایج شوروی برای تربیت دانش آموزان استفاده کرد. در مدرسه دیگری در شهر تومسک، دانش آموزان را به رفتارهای فاشیستی متهم کرده و آنها را به خاطر انتقاد از حکومت، «بدرد نخورهای آنگلاساکسون» نامیدند.
اما کرملین در واکنش به این جریانات اظهار کرد که کل ماجرا را از خودشان درآورده اند و بیخودی آنرا بزرگ می کنند. اما کار روی این جریان و سیاست جوانان به واقع شروع شد و گفتگوهای پوتین با نوجوانان، بی شک بخشی از همین سیاست و کار است.
قیاس «گفتگوهای غیربچگانه» با گفتگوی آنلاین مردم چندان صحیح نیست. پوتین با افرادی صحبت میکرد که در سالن نشسته بودند، اما همین افراد بچه های معمولی نبودند، بلکه استعدادهای درخشان هستند.
نزدیک به دویست محصل مرکز «سیریوس» که یک پروژه منحصربفرد می باشد، در سالن نشسته بودند. مرکز سیریوس سال 2014 به دستور پوتین تاسیس شده و زمینه را برای نوجوانان مستعد فراهم آورده و در عین حال، اهمیت شهر المپیک سوچی و ساختمان¬های بنا شده در آن را حفظ می کند.
محصلین این مرکز برندگان المپیادها علمی هستند و کودکان 24 ساعت شبانه روز را با بهترین مغزهای روسیه به سر می برند. در حین گفتگو با رئیس جمهور، دبیر مطبوعاتی وی حضور نداشت که از بین سوالات انتخاب کند. پوتین در سالن حرکت می کرد، به اختراع بچه ها نگاه می کرد و هیچ موضوع از پیش تعیین شده ای در کار نبود.
اما همین آزادی عمل مشکل بوجود آورد و طرح گفتگوی زنده با کودکان تصمیمی جسورانه بود. ولادیمیر پوتین مجبور شد برای اولین بار در طول سال های متمادی با کودکان استعداد درخشان صحبت کند و بسیاری از آنها عناوینی در ورزش و علوم کسب کرده، کنجکاوی های بیهوده کودکانه ندارند و سوالات ساده طرح نمی کنند.
این برنامه با مخاطبین جدید بلافاصله نیات جدید پوتین را برای انتخابات دور بعدی ریاست جمهوری آشکار کرد.
مشکل اول: محافظه کاری پوتین یا حتی «عقب ماندگی» او در این جلسه آشکار شد. تقریبا از همان ابتدای جلسه، مشخص بود که رئیس جمهور از نسل گذشته است: او فیلم کاست تماشا می کند، در شبکه-های اجتماعی حضور ندارد، دلیل استفاده از اسم مستعار را نمی داند و در مقابل کودکان امروزی شبیه به دایناسور در حال انقراض شده است. او حتی متوجه نمی شد که چرا کاربران شبکه های اجتماعی از اسم مستعار استفاده می کنند. او می پرسد: «با این کار چه چیز را پنهان می کنند؟ اگر شخصی کار درست و جالبی انجام می دهد و باید به آن افتخار کند... باید بگوید که کار او بوده. چرا خود را پشت اسم مستعار پنهان کند؟ من متوجه نمی شوم. اما به هر حال فکر می کنم که پاسخ شما را داده ام». پوتین به عباراتی که بیان کرده بود چنان مطمئن نبود. واضح بود که صحبت کردن به زبان کاربران اینترنت و به طور کل، درک واقعیات جدید عصر فناوری که در آن زندگی در شبکه با واقعیات هیچ مغایرتی نداشته و حتی جزئی از آن به شمار می رود، برایش دشوار است.
مشکل دوم این است که جوانان جهانی فکر می کنند. دومرتبه از پوتین خواسته بودند که مدرسین خارجی و دانشمندان جوان را به این مرکز جذب کنند تا ارتباط با دنیای خارج برقرار شود، اما مواضع ضدجهانی گرایی و محافظه کارانه پوتین اجازه نداده بود و وی تاکید کرد که مرکز «سیریوس» باید یک دستاورد ملی بماند و خارجی ها به آن راه پیدا نکنند. این موضع گیری پوتین، پس روی ناامید کننده است.
محافظه کاری وی حتی در تزهای مربوط به همبستگی اقوام (بحث تاریخ) و موضوعات مربوط به جنگ که اهمیت احساسی نیز برای پوتین دارند (موضوع آمادگی برای جان دادن در راه وطن) نیز کاملا روشن است. او حتی در این رابطه به ارتش بسنده نکرده است.
مشکل سوم؛ درس اخلاق دادن به کسانی که خود موفقیتهای زیادی در زندگی داشته و نتایج درخشانی را به نمایش گذاشته اند بسیار مشکل است. طرح های کرملین برای سازماندهی ملاقات بین شاگردان و استاد «خردمند» با تجربه که حاضر است تجربیاتش را در اختیار شاگردان بگذارد، با موفقیت همراه نبود. پوتین که در دوران مدرسه نتایج درخشانی از خود نشان نداده و در کوچه و خیابان چندین مرتبه رفتارهای نه چندان شایسته ای نسبت به دیگران نشان داده، نمی تواند به این کودکان درس اخلاق بدهد. همین موضوع فضا را برای پوتین سنگین می کرد. پوتین در میان سوال و جواب ها گفت: "شما می خواهید که من در این سالن یک آدم معمولی جلوه کنم؟ وانیا 25 بار بارفیکس می رود، آنوقت شما می خواهید که من مثل اردک روی یخ جلوی شما ظاهر شوم"، سپس جمله خود را با "شوخی کردم" به پایان رساند. این سخنان زیاد هم شوخی نبود.
رئیس جمهور نمی توانست به راحتی پاسخ بدهد که آیا روسیه برنامه «دفع و بازیافت ضایعات شیشه با استفاده از ابزارهای خودکار» را در کشور اجرا خواهد کرد یا خیر. این سوال را یک نوجوان 16 ساله از شهر تولا مطرح کرد و پوتین پاسخ داد: "نمی دانم. سوالی طرح کردی" و بلافاصله درباره بازیافت ضایعاتی صحبت کرد که هیچ ارتباطی با سوال دانش آموز نداشت.
سوالات شخصی و روانشناسانه زیادی طرح شد که اگرچه کودکانه و ساده لوحانه بودند، اما باعث می شد که پوتین احساسات و عواطف خود را خارج از قالب رئیس جمهور و به عنوان یک انسان مطرح کند. اما ظاهرا پوتین برای بیرون آمدن از قالب خود آمادگی نداشت. از این سوالات احساس ناراحتی می کرد و پاسخ های روتین و کسل کننده می داد. به غیر از چند مورد، رئیس جمهور اصلا تمایلی به صحبت درباره خود و دغدغه¬هایش نداشت، اگرچه مخاطبین همه منتظر شنیدن پاسخ این سوالات بودند.
برخی سوالات به هیچ وجه با سن و سال این کودکان تناسب نداشت. مثلا زمانی که درباره مطلوبیت استفاده از اماکن متعلق به مسابقات المپیک، وابستگی نفتی روسیه (آینده روسیه در حوزه انرژی)، سانسور در اینترنت، وابستگی به واردات و مشابه آن سوال می کردند. پاسخ به سوالات سیاسی از جمله اپوزیسیون و مبارزه با فساد اداری کاملا کلیشه ای بودند و حتی برخی پاسخ ها کاملا سطحی بودند.
رئیس جمهور نمی توانست مثل همیشه از ژست های خاص، شوخی یا گاها تحقیرآمیز نسبت به مخاطب استفاده کند. در این سالن پوتین می خواست خودش باشد، اما اینطور نبود.
شاید یکی از اشکالات این فرمت در ایده اصلی «انتخاب پوتین توسط نوجوانان نخبه» بود. رئیس جمهور باید استعداد سیاسی خود را در کنار نوجوانان نشان می داد، اما جریان برعکس شد. بچه ها با تخلیات و طرح های خود جذاب تر به نظر رسیدند. همین جا یک سوال پیش می آید: حکومت به رهبری پوتین به جوانان پیشرفتهای که سوالاتی درباره توسعه یافتن، امکانات و فرصت ها و چشم انداز آینده مطرح می کنند، چه چیزهایی آماده کرده است. پوتین بدون آمادگی قبلی به ملاقات با نوجوانان آمد، بدون اینکه از قبل پیامی را آماده کرده باشد، بدون اینکه آینده را با خود مررور کرده باشد، یعنی از آنچه که مخاطب میخواست غفلت ورزیده است.
فضای جلسه با کودکان از فضای بزرگسالان تفاوت دارد، زیرا سوالات به طور دقیق فرمول بندی نشدهاند، اما سوژه های سخت و مهمی را مطرح می کنند. با این حال پوتین ترجیح می داد با زبان دیگری صحبت کند، نه با زبانی که در سطح رئیس جمهور استفاده می شود، او نمی خواست خود را تا سطح یک دانش آموز پایین بیاورد. آیا ستاره شناسان به سختی کار خود را پیش می برند؟ «برنامه هایی در پیش داریم». آیا بودجه دانشگاه ها کم می شود؟ «واقعیت ندارد». نظرتان نسبت به فمنیسم چیست؟ «انحراف جایی ندارد». رشد جمعیت منفی است؟ «دروغ است (اگرچه واقعا رشد جمعیت منفی است). پوتین در پاسخ هیچ سوالی وارد جزئیات نشد.
تحمل فرمت جلسه پوتین برای پوتین سخت بود؛ اما چرا باید این همه سختی را تحمل کند؟ کودکان با نشان دادن اختراعشان گویی می خواستند اثبات کنند که دستاوردهای زیادی در زندگی داشته اند و این دستاوردها نه تنها مرهون سیاست نیست، بلکه به رغم وجود واقعیت های امروز اقتصاد و سیاست شکل گرفته اند. مرکز «سیریوس» به شاگردان خود افتخار می کند، اما پوتین در مقابل آنها عقب افتاده به نظر می رسد. حتی چندین مرتبه از پوتین سوال شد که با طرح های آغاز شده در مرکز چه کار کرد و پوتین هر بار جواب نصفه نیمه ای داد که آنان را راضی نکرد. در این گفتگوها خیلی ها متوجه شدند که پروژه ها آیندهای ندارند. یک بار دیگر همه متوجه شدند که در روسیه هیچ تصمیمی بدون دخالت مستقیم رئیس جمهور اتخاذ نمی شود و رئیس جمهور آینده را در گذشته می بیند.
نویسنده: تاتیانا استانوایا
منبع: مرکز کارنگی در مسکو
نظرات کاربران