جاه طلبی های جدید مکرون در رویکرد به روسیه تحولات سیاسی و نظامی
دعوت پوتین به ورسای، به درخواست رئیس جمهور فرانسه به عنوان رهبر ژئوپلتیک جدید اروپای غربی انجام شد. این تصمیم نه تنها درچارچوب روابط دوجانبه، بلکه در زمینه روابط فرانسه با غرب و اتحادیه اروپا اتخاذ گردید. به این ترتیب مکرون، سعی در نشان دادن قابلیت گفتگو با «بچههای بد»، ترسیم خطوط قرمز برای آنها و تقسیم اهداف عملی و اولویتهای ارزشی داشته است. 29 می رئیس جمهور امانوئل مکرون، با ولادیمیر پوتین همتای روسی خود در ورسای ملاقات کرد. این دعوت یک دیدار کاری بود، اما امکان مذاکرات رسمی در کاخ الیزه منتفی شد. به این طریق، طرف فرانسوی تمایل خود را برای حفظ فاصلهای معین با مهمان خارجی و همچنین سیاستهای آن به منصه ظهور گذاشت.
اینها تنها گویای بخشی از حساسیت مذاکرات و درعین حال سازندهبودن آن است [نویسنده در ادامه به نوعی پارادوکس طی این مذاکرات اشاره میکند]: شاید هنوز هیچکس اینقدر جدی تبلیغات و یاوه سراییهای رسانههای روسی را در حضور پوتین گزارش نداده باشد [با اشاره به سخنان صریح مکرون درباره رسانههای روسیه]. در عین حال هیچ کس از رهبران غربی به خود این اجازه را نداد که برخلاف سیاست بازدارندگی تا این حد در روابط دوجانبه پیشروی نمایند[دعوت مکرون از پوتین در شرایطی که سران کشورهای اروپایی پس از بحران اوکراین فاصله معناداری از روسیه گرفتهاند]. این دوگانگی ژئوپلتیکی مکرون میتواند برای روسیه هم یک مزیت بوده و هم به بحرانهای جدیدی تبدیل شود.
دعوت مکرون از پوتین به ورسای، واکنشهای ضد و نقیضی را برانگیخته است. جمهوریخواهان که در آستانه انتخابات پارلمانی، روابط بیش ازحد رقابتی با رئیس جمهور داشتهاند، نمیتوانند ستایشگر این حرکت و ژست سیاسی باشند، حتی اگر در بین آنها بسیاری از افراد برقراری روابط با مسکو را مهم ارزیابی نمایند. برای سوسیالیستها تصمیم مکرون یک شوک واقعی بود؛ آنها رئیس جمهور جدید را «فیون جدید» مینامیدند (فیون، نخست وزیر فرانسه در زمان سارکوزی) و آمادگی وی برای تعظیم در مقابل خرس روسی را مورد انتقاد قرار میدهند. مخالفان پوتین هم میگفتند، جای او در ورسای نبود، بلکه وی میبایست در لاهه حاضر میشد.
مکرون با این دعوت، از یک سو، توانایی خود را در سیاست بینالمللی به عنوان رهبر یکی از قدرتهای کلیدی اروپا گسترش داد، و از سوی دیگر متحمل ریسکهای سیاسی داخلی شد که با نگرش منفی نخبگان فرانسوی نسبت به رهبر روسیه در ارتباط است. جاهطلبیهای بینالمللی و اروپایی مکرون مقدم بر اولویتهای سیاست داخلی وی شده است.
اهداف کرملین
و در این سو، آنچه رهبر روسیه از فرانسه میخواهد موضوع سادهتری است. رویای روسیه، احیای سبک حاکم روابط دو کشور در دوران ژان شیراک رئیس جمهور سابق فرانسه است، کسی که حاضر به تجارت و کسب و کار با روسیه بود، بیسروصدا در مسائل پیچیده ژئوپلتیک با روسیه توافق میکرد و با مسکوت گذاشتن اختلافات شدید و زاویههای موجود، عملگرایانه حاضر به سازش بود. البته در حال حاضر، اظهارنظر درباره چگونگی سیاست شیراک در صورت وقوع بحران اوکراین دشوار است، اما با تمام این شرایط در ارتباط با او، حداقل پوتین به خوبی میدانست که وی میخواهد خطمشیء سیاست خارجی «معقول» پاریس را چگونه پیش ببرد.
و اما انتظارات پوتین از پاریس: در رابطه با اوکراین، افزایش فشار پاریس بر کیف در خصوص اجرای توافق مینسک و به رسمیتشناختن حقانیت مسکو که مدعی است تمامی مسئولیتهای خود را به خوبی انجام داده است. در رابطه با سوریه، آمادگی برای پیوستن به ائتلاف ضد داعش (به رهبری روسیه) البته به عنوان شریکی کوچک، چراکه منطق مسکو این است که روسیه برای اجرای عملیات نظامی در سوریه رسما از سوی دمشق دعوت شده و از حق مشروع برخوردار است. و شکل ایدهآل این انتظارات را میتوان اینگونه سجید: لغو تدریجی تحریمها علیه روسیه، راکد ماندن مسئله کریمه و برقراری مجدد تمامی نهادها و عرصههای متقابل همکاری.
بدیهی است که در واقع، هیچ کس در مسکو از رئیس جمهور جدید فرانسه تمامی این اقدامات را انتظار ندارد. فعلا دو وظیفه مقدماتی، پیش روی طرف روسی قرار دارد. نخست- مطالعه مشخصات روانی مکرون، خصوصیات رهبری وی، درک سطح صلاحیت و خبرگی حرفهای او در امور بینالمللی و اقتصادی است. گفتنی است که ولادیمیر پوتین زمانی خود را «متخصص معاشرت با مردم» مینامید، وی اغلب از این توانایی برای یافتن رویکردی مناسب در ارتباط با مصاحب خود استفاده میکند.
این استعداد خاصی است که در طرفین حس گرمی و درک متقابل را ایجاد میکند، و همچنین صراحت خاص وی (چیزی که باعث شیفتگی طرف مقابل میشود) که به ایجاد رابطه شخصی با مکرون کمک میکرد. درواقع، ولادیمیر پوتین در کنفرانس مطبوعاتی نهایی ضمن دعوت به کنارنهادن هرگونه اصول ارزشی و تمرکز بر عملگرایی خاص خاطرنشان کرد «من بر این باورم که منافع بنیادی روسیه و فرانسه بسیار مهمتر از وضعیت سیاسی جاری است».
هدف دوم این دیدار امر یکنواختتری است که طی این ملاقات حل شد و آن نشاندادن این نکته به واشنگتن، برلین، لندن و بروکسل است که با روسیه میتوان و باید گفتگو کرد، سیاست تحریم نباید به معنای قطع همکاری باشد، سیاست بازدارندگی اشتباه بوده و به جایی منتهی نمیشود. مکرون اولین کسی بود که این را فهمید و پوتین با ورود خود به پاریس، این پیام را به غرب میدهد.
مشکل هر دو مورد این است که در حال حاضر تنظیم نقشههای راه مشروطی که بر اساس آن مسکو و پاریس بتوانند از روابط بحرانی خارج شده و سطح قبلی همکاری را بازساری نمایند بسیار دشوار است. در سه سال اخیر، عدم اعتماد متقابل و نگرانی از سیاست خارجی کرملین در چشم غرب، صرفا افزایش یافته است.
طرح مکرون
دعوت از پوتین به ورسای به مطالبه پرسروصدای رئیس جمهور فرانسه برای نقش رهبر جدید ژئوپلتیک اروپای غربی تبدیل شد. این تصمیم نه تنها در چارچوب روابط دوجانبه، بلکه در بستر روابط فرانسه با جهان غرب و قبل از همه با اتحادیه اروپا اتخاذ شده است.
مکرون با یک پروژه بزرگ اروپایی عهدهدار پست ریاست جمهوری شد؛ پروژهای که بر تقویت اتحاد فرانسه و آلمان، اصلاحات اتحادیه اروپا، تحول در روابط کاری داخل اروپا و حمایت متعادل از صنایع داخلی در رابطه با تولیدات فرانسوی، تأکید دارد. یک پروژه بسیار بلندپروازانه، ملاقات با آنجلا مرکل بود که به سردی برگزار شد، با این حال بیانگر نقش کاملا جدیدی برای فرانسه نه تنها در داخل اتحادیه اروپا، بلکه در عرصه بینالملل و قبل از همه در رویکرد ضدتروریستی است. سه رکن سیاست خارجی مکرون عبارتند از: آفریقا، خاورمیانه و اروپا که پویایی و تحرک تازهای به سیاست خارجی پاریس خواهد داد.
مکرون با دعوت از پوتین به شرکای غربی خود توانایی و آمادگی برای گفتگوی مستقیم با «بچههای بد»، ترسیم خطوط قرمز برای آنها، تحمیلکردن شرایط و تمایز اهداف عملی از اولویتهای ارزشی را نشان داده است. در چنین موقعیتی دعوت از رئیس جمهور روسیه بیشتر ابزاری برای پیادهسازی رویکرد جدید سیاست خارجی مکرون بوده تا اینکه به عنوان یک هدف مد نظر باشد.
همزمان با دعوت از پوتین، حساب مکرون از سلف خود اولاند که در طول مبارزات انتخاباتی به نزدیکی با وی متهم شده بود جداشد. اولاند، در اکتبر سال گذشته از به حضور پذیرفتن پوتین در برنامهای که از قبل طراحی شده بود امتناع کرد و موجب به هم خوردن این دیدار شد؛ وی در خصوص این اقدام دلایلی را ارائه کرد که نمایانگر ضعف سیاست خارجی فرانسه بود. اما مکرون با این اقدام خود (دعوت از پوتین) ضمن صحه گذاشتن بر نادرستی رویکرد سلف خود، همزمان بر انتخاب ارزشها و نه عملگرایی تأکید کرد. البته، بر اساس نتایج این دیدار، مکرون قصد انتخاب بین دو رویکرد مذکور را نداشته است؛ بلکه وی نشان داد رئیس جمهور فرانسه آماده دفاع از ارزشها و منافع عملگرایانهای است که گاهی اوقات مستلزم انعطاف بیشتری هستند.
عملگرایی جدید
برای مکرون همکاری با روسیه در درجه اول، برای گام نهادن و پیشروی در حل و فصل مناقشه سوریه لازم است. قبل از این، تا حدی معلوم بود، اما پاریس پیشنهاد تشکیل یک کارگروه و «طرحی عملی برای همکاری متقابل در مبارزه با تهدید تروریستی» را به مسکو ارائه میدهد. روسیه تا به حال در رابطه با سوریه هیچ عرصه مشابهی نه در فرانسه و نه در آلمان نداشت و واشنگتن و شخص جان کری وزیر امورخارجه سابق امریکا، تنها شریک غربی کلیدی روسیه بود.
مکرون، ظاهرا، درصدد رهگیری واشنگتن در سوریه است. هدف کارگروه تحلیل و بررسی ظرفیتهای همکاری روسیه و فرانسه در سوریه و ایجاد عرصهای جدید برای گفتگو است. اما راهگذر فرصتها بسیار باریک به نظر میرسد. پاریس مشروعیت بشار اسد را به رسمیت نشناخته است (البته مذاکره با آن را رد نمیکند)، خواستار رسیدگی به جنایات جنگی اوست، حمله شیمیایی آوریل حلب را محکوم کرده و از این بابت رژیم بشار اسد را به وضوح متهم کرده است.
مسکو سعی دارد در ارتباط با سوریه، فرانسه را با شرایط خود در تیم خود بکشاند. مکرون در کنفرانس مطبوعاتی اعلام کرد که هرگونه حمله شیمیایی پاسخ قاطعی را از سوی رژیم دریافت خواهد کرد. با این حال، وی نیز بر اهمیت حفظ تمامیت ارضی دولت سوریه اذعان داشت که اتفاقا همین موضوع، استدلال کلیدی مسکو برای اتخاذ رویکرد انعطافپذیرتر نسبت به اسد و سرنوشت اوست.
چنانچه فرانسه موفق به تنظیم پروژه خود در سوریه و حتی جلب حمایت آلمان شود، همکاری با مسکو خطر درگیری در دور جدید رقابت ژئوپلتیکی را به همراه دارد.
دیگر نکته متناقض این ابتکار عمل، ایدهی ایجاد یک انجمن مدنی فرانسوی- روسی و میدانی برای تعامل جامعه مدنی روسیه و فرانسه است. این ابتکارعمل جالب است اما موضوعات زیادی باقی میماند. برای مثال، کرملین درکل (و بجا) میتواند نگران باشد که از این عرصهی جدید، برای «اندرزهای ارزشی» پیشروتر از طرف شریک غربی در موضوعات دموکراسی، دفاع از حقوق بشر و آزادی سوءاستفاده خواهد شد. برای پاریس هم یک ریسک وجود دارد، بعید است فرانسه جامعه مدنی «سیستمی» روسیه و گفتگو با سازمانهای مردمنهاد (NGO) ساختارمند، تقطیرشده و برآمده از لولههای آزمایش کرملین را بپسندد.
طبق نتایج ملاقات، مکرون، تقویت فرمت نورماندی را هم دنبال میکرد، این یکی دیگر از موضوعات مخاطرهآمیز و لغزندهای است که نشان میدهد مسکو و پاریس فعلا اختلاف مواضع زیادی دارند. از نظر ارزشی، اساساً بعید است سیاست مکرون از خط مشئ جدی اولاند یا آنجلا مرکل نسبت به اوکراین متفاوت باشد. هر دو متقاعد شدهاند که روسیه با نقض حاکمیتِ دولتی مستقل، مسئول مناقشات شرق اوکراین و دخالت مستقیم در اقدامات جنگی دونباس است.
اما ملاقات با مکرون برای روسیه دو خبر خوب هم به ارمغان آورده است. نخست آنکه طبق اظهارات مکرون، پاریس از سیاست بازدارندگی در ارتباط با روسیه که درنظر داشت در کنار دیگر موارد محدودکننده تحریمی علیه مسکو، بلوکهکردن نهادهای «گفتگوی اقتصادی راهبردی» را هم عملی نماید، دست میکشد. در حال حاضر برای از رکورد خارجکردن این نهادها تلاشهایی به عمل خواهد آمد که درعمل، تداعیگر بازاندیشی مفهومی در خطمشیء سابق پاریس است.
خبر دوم، امتناع علنی مکرون از طرح نصیحتآمیز موضوع بغرنج حقوق بشر در روسیه است. رئیس جمهور فرانسه بدون تمایل برای سیاسیکردن این مسئله، از جمله موضوع حاد برخورد با همجنسگرایان در چچن خاطرنشان کرد: «ما در مورد آنچه به حقوق بشر و دیگر مسائل مربوط میشود صحبت کردیم. بله ما موارد خاصی را ذکر کردیم. اما عموما ما این مواردِ شخصی را ذکر نخواهیم کرد.. من فکر نمیکنم که ذکر این موضوعات، بتواند کمکی به پیشرفت آنها بکند». در عین حال مکرون بدون اظهار مخالفت یا همراهی با پوتین اظهار داشت: «ما باهم این وضعیت را پیگیری خواهیم کرد». در همان زمان، فرانسه با اعطای نخستین پناهندگی سیاسی به یکی از همجنسگرایانی که در جمهوری چچن تحت پیگرد قرار داشت غیرقابل قبول بودن چنین برخوردهایی را به مسکو علامت داد.
سردی ورسای
در نهایت، نتیجه کنفرانس مطبوعاتی مکرون و پوتین، جاییکه هر دو رئیس جمهور درباره ضرورت همکاری و منافع مشترک صحبت کردند، به این صورت خراب شد: رئیس جمهور فرانسه از تهمتپراکنی بخشهای فرانسوی شبکههای آرتی و اسپوتنیک سخن گفت، که این اقدام وی در حضور پوتین به عنوان یک اتهام غیرمستقیم به شخص پوتین، سروصداهایی را به راه انداخت. سخنان رئیس جمهور فرانسه در این مورد به قدری احساسی و سرسختانه بود که تا حد زیادی بر تمام نقاط مثبتی که در نگاه نخست برای عوام به عنوان موفقیتآمیزبودن مذاکرات تصور میشد خط بطلان کشید.
مکرون تلویحا اشاره کرد تردید ندارد که به دستور کرملین و حداقل با کسب اجازه از رئیس جمهور روسیه کمپین رسانهای هماهنگی علیه وی راهاندازهای شده است. وی چندین بار تکرار کرد: «ما ناگزیر به کارکردن با روسیه هستیم». با این حال وی با انتقاد از رسانههای روسیه، این پرسش را مطرح کرد که آیا پوتین هم مایل به کارکردن با رئیس جمهور فرانسه که منتخب مردم فرانسه است میباشد یا نه.
آنچه امروز بین روسیه و فرانسه روی داد، یادآور آغاز ماه سپتامبر سال گذشته است؛ زمانی که پس از مذاکرات بسیار حساس امریکا و روسیه پیرامون سوریه، درنهایت سازشی به دست آمد که درعمل تنها پس از چند روز به شکست انجامید. هم روسیه، هم امریکا با میل و اراده سیاسی کامل برای رسیدن به توافق، دیگر بار قربانی بیاعتمادی متقابل عمیقی شدند که طی چند سال اخیر تشدید شده بود.
در حال حاضر، هر دو کشور روسیه و فرانسه، نهتنها برای عادیسازی روابط، بلکه برای همکاری عملی و دقیق در مبرمترین موضوعات و در درجه اول برای همکاری در رابطه با سوریه کاملا راسخ هستند. بدین منظور زیرساختهای گفتگوی دوجانبه از قبیل انجمن مدنی، همکاری بشردوستانه و پروژههای اقتصادی مجددا راهاندازی شده است. با این حال، به نظر میرسد وضعیت فعلی بسیار شکننده باشد.
و اما پرسشهایی در مورد ویژگیهای موقعیت فعلی فرانسه؛ آیا مکرون قادر به تنظیم و تدوین یک پیشنهاد ژئوپلتیک به نمایندگی از طرف اروپا خواهد بود، و یا اینکه این پیشنهاد، ابتکارعملی یکطرفه از جانب فرانسه است؟ این امر چگونه با رفتار آشفته و غیرقابل پیشبینی ترامپ انطباق مییابد؟ این خطمشیء جدید عملگرایانه و بلندپروازانهی پاریس، از جانب آلمان با سیاست بازدارنده آن چگونه تلقی خواهد شد؟
ولادیمیر پوتین نیز به تأسی از پتر کبیر متقابلا امانوئل مکرون را برای اقامت چند هفتهای به روسیه دعوت کرد. تیمهای دیپلماتیک دو کشور طرح اولیه برای نقشههای راه بعدی و همچنین مبنایی را برای آمادگی بسیار جدی در برنامهریزی برای سفر قطعی رئیس جمهور فرانسه به روسیه دریافت کردهاند. برخلاف اوباما، مکرون هنوز 5 سال زمان در اختیار دارد که میتواند مسیر تاریخ را تغییر دهد.
----------
نویسنده: تاتیانا ستانُوایا - مدیربخش تحلیلی مرکز فن آوریهای سیاسی
مترجم: رقیه کرامتی نیا - کارشناس ارشد مطالعات روسیه از دانشکده مطالعات جهان، دانشگاه تهران
----------
منبع اصلی:
http://carnegie.ru/commentary/?fa=70102
«آنچه در این متن آمده به معنی تایید محتوای تحلیل نویسنده از سوی «iikss» نیست و تنها در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليل گران روسی منتشر شده است»
نظرات کاربران