A PHP Error was encountered

Severity: Warning

Message: imagejpeg(./assets/captcha/1695766937.8099.jpg): failed to open stream: Disk quota exceeded

Filename: libraries/antispam.php

Line Number: 144

A PHP Error was encountered

Severity: Warning

Message: Cannot modify header information - headers already sent by (output started at /home3/iiksscom/public_html/fa/system/core/Exceptions.php:185)

Filename: libraries/Session.php

Line Number: 675

روسیه و پیشگامی در بحران سوریه

روسیه و پیشگامی در بحران سوریه تحولات سیاسی و نظامی

نیکنام ببری: خاورمیانه، از دیرباز به عنوان یکی از مناطق مورد توجه سیاست خارجی و یکی از دورازه های ورود روسیه به سیاست های جهانی بوده است. اگر شرق اروپا حوزه تعامل روسیه با قدرت های برتر غربی تلقی شود، خاورمیانه نیز محل تسویه حساب ها و بازی های سیاسی روسیه با آمریکا محسوب می شود. ظهور پدیده تروریسم بین المللی و انطباق تهدیدها و فرصت های برای روسیه با آنچه که در خاورمیانه امروز در جریان است، بر اهمیت این منطقه در نزد تصمیم گیران روس افزوده است ... در این میان جایگاه سوریه ویژه و خاص است. گذشته تاریخی دو کشور و حضور نیروی دریایی روسیه در پایگاه طرطوس در مدیترانه، اهمیت این کشور را برای دستگاه سیاست خارجی روسیه مضاعف کرده است. با عطف به همین اهمیت است که از سرآغاز سلسله تحولات در خاورمیانه عربی، روس ها نگاه متفاوتی به بحران سوریه داشتند ...

 
سیاست عرصه بازی برای نیل به منافع است. هر دولتی در این چارچوب تلاش می‌‌کند با افزایش دامنه متحدان و کاهش محدوده تعارض‌های منطقه‌ای و جهانی وضعیت مناسب تری را برای بقا و منافع ملی و امنیتی اش دست و پا کند. بنابراین، تحلیل بازی‌های سیاسی کشوری چون روسیه که  داعیه قدرت فرامنطقه ای و جهانی است؛از این قاعده کلی مستثنی نیست. با چنین رویکردی، تلاشهای دیپلماتیک و نظامی روسیه در دو سال اخیر در بحران های منطقه ای همچون اوکراین و سوریه در جهت به دست گرفتن کنترل و نبض تحولات و به تبع آن نشان دادن اهمیت و قدرت نظامی و سیاسی شان در سطح منطقه و جهان بهتر مشخص می شود.
 
ولادیمیر پوتین رهبر ملی گرای روسیه با داشتن عقبه ذهنی تاریخی  به دنبال بازگرداندن عظمت و شوکت گذشته روسیه است. در این میان دو منطقه مهم خاورمیانه و حوزه بالکان از جایگاه خاصی در دکترین سیاست خارجی روسیه برخوردار است. مسکو از دیرباز توجه خاصی به این مناطق داشته و به نوعی دورازه ورود روسیه به سیاست های جهانی بوده است. شرق اروپا حوزه تعامل روسیه با قدرت های برتر غربی است و خاورمیانه نیز محل تسویه حساب ها و بازی های سیاسی روسیه با آمریکا است. از همین رو هر دو این منطقه در دوره رهبری ولادیمیر پوتین اهمیت مضاعفی در دستگاه سیاست خارجی روسیه پیدا کرد.
 
بی گمان در میان کشورهای خاورمیانه جایگاه سوریه نزد مقامات روسیه، ویژه و خاص است. گذشته تاریخی دو کشور و حضور نیروی دریایی روسیه در پایگاه طرطوس در مدیترانه اهمیت این کشور در نزد روسیه را  دو چندان نموده است. با عطف به اهمیت است که از همان ابتدای شروع تحولات سیاسی بهار عربی، روسها نگاه متفاوتی به بحران سوریه داشتند. اگر این کشور در بحران لیبی به اقدام نظامی قدرت های غربی در سرنگونی سرهنگ قذافی چراغ سبز نشان داد، در سوریه یک تنه در برابر فشارها و تهدید های نظامی امریکا و متحدان اروپایی اش ایستاد و مانع از تکرار سناریوی لیبی در سوریه شد.  وتوی قطعنامه های متعدد در شورای امنیت و ارائه کمک های لجستیکی و نظامی به ارتش دولت سوریه تنها گوشه ای از تلاشهای روسیه در بحران سوریه است.
 
در این میان آنچه که بیش از هر چیز جلب توجه می نماید؛ به حاشیه رفتن نقش آفرینی محور غربی – عربی در سوریه و افتادن بازی به دست روسیه است. اهمیت این امر زمانی بیشتر روشن می شود که که پیش از این شاهد کنشگری نسبتا منفعل روسیه در بحران های منطقه ای از جمله سوریه بودیم. درست است که روسیه طی سالهای اخیر مانع از سقوط دولت اسد در برابر هجمه های سنگین حمایتی محور سه گانه عربی- غربی و ترکی از مخالفان شد. اما تا قبل از ستامبر 2015 از نقش و اثر گذاری جدی تری در بحران سوریه برخوردار نبود. روسیه از آغاز بحران در سال 2011 تا سال 2015 بیش از آنکه به کنشگری و سیاستگذاری بپردازد و صحنه بازی را در دست گیرد ؛منتظر اقدام عمل قدرت های غربی بود و متناسب با اقدام آنها واکنش نشان می داد. قدرت های غربی طی این مدت تلاش داشتند با مجوز شورای امنیت اقدام به مداخله نظامی مستقیم در سوریه بنمایند که وتوی روسیه و چین مانع از تکرار سناریوی لیبی شد. از این رو روسیه طی این مدت بیشتر در نقش مدافع و حفاظت کننده از دولت سوریه عمل می کرد.
 
امروز این وضعیت به کلی فرق کرده است و روسیه به صحنه گردان اصلی ماجرا در سوریه تبدیل شده است.رهبری مذاکرات و تنظیم گروههای داخلی سوریه و دعوت از کشورهای خارجی برای حضور در نشست ها بر عهده روسیه است امری که  پیش این آمریکا عهده دار آن بود.کشورهای غربی همچون آمریکا بیشتر نظاره گر بحران هستند و فاقد ظرفیت و انگیزه لازم برای شکل دادن به تحولات سوریه هستند. امریکای ترامپ بیش از آنکه دل نگران تحولات جاری در خاورمیانه باشد؛ مشغول نزاع های داخلی با هم حزبی های خود بر سر دیوار کشیدن بر مرز های مکزیک؛ جتگ اقتصادی با چین و خروج از ناتو است. این وضعیت کشورهای اروپایی را نیز در وضعیت ابهام گونه قرار داده است. این کشور ها همچون آلمان و فرانسه تهدیدات آینده خود را بیشتر از ناحیه آمریکا می بینند. هم اکنون این کشورها به دنبال تنظیم دوباره مناسبت های منطقه ای و جهانی شان با آمریکا هستند و اینکه چگونه به تامین منافع اقتصادی و سیاسی شان در منطقه و جهان بدون اتکا به آمریکا بپردازند.
 
به هر ترتیب ظهور پدیده ترامپ در صحنه سیاسی آمریکا، اجماع و انسجام قدرت های غربی را در مدیریت تحولات جهانی از جمله خاورمیانه مختل ساخته است. پیدایی این وضعیت فرصت بی نظیری را برای روسیه در جهت نظم دادن به جریان های منطقه قرار داده است. روسیه با مشاهده بی انگیزگی رقیبان جهانی اش؛ امروز نبض تحولات منطقه را با همکاری ایران و ترکیه در دست گرفته است.دیدگاه حاکم در هیات حاکمه روسیه این است که آمریکای ترامپ بیش از آنکه بر کشورهای عربی تمرکز کند در پی تجدید روابط با تل آویو خواهد بود. از این رو امریکا تحولات خاورمیانه را از لنز حمایت از اسرائیل و شکست داعش میبیند. این امر ضمن برقراری حوزه مشترک  تعاملی میان روسیه و آمریکا در بحث مبارزه با تهدید داعش، فضای عمل روسیه را در منطقه فراخ تر می سازد.
 
در کنار شرایط مساعد بین المللی برای نقش افرینی بیشتر روسیه در بحران سوریه باید به میزان محبوبیت و مقبولیت این کشور در میان گروههای داخلی نیز اشاره کرد. در حال حاضر روسیه تنها کشوری است که با همه گروههای درگیر در سوریه ارتباط دارد. ایران با وجود اینکه جایگاه بسیار بالایی در میان دولت اسد و گروههای شیعی در سوریه برخوردار است اما از جایگاهی خوبی در میان گروههای مخالف اسد ندارد. محمد علوش رهبر گروه جیش الاسلام در نشست آستانه مخالف نقش نظارتی ایران در روند آتش بس سوریه شد.
 
از دید علوش ایران حامی گروههای شیعه است و این کشور نمی تواند نقش بی طرفانه در بحران سوریه داشته باشد. سوای بر درستی و نادرستی ادعای علوش، انچه که واقعیت دارد اینکه ایران جایگاه مناسبی در میان گروههای مخالف اسد ندارد. اکثر این گروهها وابسته به عربستان و ترکیه هستند. این وضعیت برای ترکیه نیز صادق است. ترکیه عکس ایران در میان گروههای مخالف از مقبولیت خوبی برخوردار است اما در برابر به شدت مورد انتقاد دولت سوریه است. بشار جفعری نماینده سوریه در نشست آستانه، ترکیه را به ارسال سلاح و مهمات به گروههای شورشی متهم کرد و از این کشور به عنوان ناقض بزرگ صلح در سوریه یاد کرد. در کنار ضدیت دولت اسد با ترکیه باید به عمق اختلافات آنکارا با گروههای کرد نیز اشاره کرد. گفته می شود انکارا با مشاهده قدرت گیری روز افزون گروههای کردی در نوار شمالی سوریه، نگران از تکرار اتفاقات سال 1991 عراق است. تشکیل حکومت خودمختار کردها که با حمایت ضمنی آمریکا نیز مواجه است؛ ترکیه را وارد فاز جدیدی از مرحله دولت – ملت سازی در داخل می سازد.
 
این وضعیت به کل در خصوص روسیه متفاوت است. این کشور با اینکه مهم ترین پشتیبان خارجی دولت سوریه است  و نقش بی بدیلی در مهار پیشروی تروریست ها به سمت دمشق داشت؛ در عین حال از جایگاه نسبتا قابل قبولی در میان گروههای مخالف اعم از جیش الاسلام، ائتلاف دموکراتیک سوریه برخوردار است. از این رو بی جهت نبود که  محمد علوش رئیس هیئت معارضان سوری طی اظهارتی اعلام کرد:مسکو از مرحله ای که در آن یک طرف جنگ بودند، امروز به مرحله ای جدید منتقل شده اند که در آن بیشتر به عنوان یک کشور ضامن صلح و اجرای اتش بس عمل می کنند. بدین ترتیب روسیه امروزه با داشتن جایگاهی قابل اتکا در میان نیروهای داخلی در حال ایفای نقشی سازنده تر در حل بحران کشدار سوریه است.
 
روسها در کنار جلب توجه گروههای داخلی به اتخاذ راه حل سیاسی؛ موفق به تغییر استراتژی ترکیه نیز شده اند. بی گمان در میان کشورهای مخالف اسد؛ ترکیه به سبب موقعیت جعرافیایی از وزن بالاتری در قیاس با کشورهای عربی و حتی اروپایی برخوردار است. از این رو تغییر رویه این کشور و اعلام همکاری با دولت اسد می تواند تاثیر خاصی در روند حل بحران سوریه داشته باشد. نشانه های تغییر رفتار ترکیه را علاوه بر نشستن بر میز مذاکره می توان در اظهارات مقامات بلندپایه این کشور نیز مشاهده کرد.
 
اظهارات مهمت شیمشک معاون نخست وزیر ترکیه در اجلاس اقتصادی داووس مبنی بر حصول توافقاتی میان ترکیه و دولت اسد در زمینه مبارزه با تروریسم از جمله این موارد است. شیمشک در ادامه اظهاراتش اولویت کنونی ترکیه را پایان فاجعه انسانی در سوریه دانسته و از آمادگی بالای دولت اش در زمینه مبارزه با تروریسم و حل چالش آوارگان در سوریه خبر داد. به نظر می رسد ترکیه بعد از شش سال به خوبی متوجه این مسئله شده که هیچ راه حلی در سوریه بدون مشارکت اسد جوابگو نیست  واز همین رو به تدریج در حال تعدیل مواضع افراطی گذشته شان هستند. بدین رو با هم نظری قدرت های ذی نفع منطقه به پیشگامی روسیه، افکار عمومی جهان در انتظار خاتمه خونین ترین نبرد قرن بیست و یکم هستند.
 
 
----------
نویسنده: نیکنام ببری - دانشجوی دکترای روابط بین الملل، دانشگاه اصفهان


منبع: ایراس

برچسب ها:

نظرات کاربران

ارسال نظر