منطقه آزاد تجاری- صنعتی حق مسلم مازندران است/ استحصال نفت و گاز خزر در برنامه ششم توسعه تجارت و سرمایه گذاری
سید علی ادیانی نماینده مردم قائمشهر، سوادکوه، جویبار، سیمرغ و سوادکوه شمالی در مجلس شورای اسلامی در گفتوگوی اختصاصی با دوهفته نامه موثق پیرامون اکتشاف و استحصال نفت و گاز دریای خزر، گفت: بیشک یکی از منابع نفتی و گازی جهان همین دریاچه خزر یا از نگاه ما مازندرانیها دریای مازندران است. کشورهای همسایه ما سالهاست که در حال استحصال نفت و گاز از دریای خزر هستند. ایران هنوز اقدام جدی برای استحصال نفت و گاز حق السهم خود در محدوده جغرافیایی دریای خزر صورت نداده است اما به عنوان یکی از افتخارات نفتی بعد انقلاب، برای اولین بار در تاریخ ایران علیرغم گمانه زنیهایی مبنی بر عدم وجود نفت و گاز در حوزه جغرافیایی دریای خزر متعلق به ایران، کارشناسان ما با تکیه بر دانش داخلی و با محوریت سکوی البرز و امیرکبیر توانستند ثابت کنند نفت و گاز در حوزه حق السهم ایران وجود دارد که رسیدن به این دانش فنی جای افتخار دارد.
دلایل عدم استحصال نفت از دریای خزر
اینکه چرا این استحصال در دریای خزر تاکنون صورت نپذیرفت چند دلیل دارد. یک دلیل مسائل ژئوپلتیکی است. دامنه شیب دریای خزر به سمت ایران عمیقتر است و سطح مربوط به کشورهای همسایه عمق کمتری دارد. استحصال نفت در نقاط عمیقتر نیاز به هزینه بیشتری دارد و الان در دریای خزر نقطههایی که کارشناسان از نظر زمینشناسی و کشف مخازن نفتی و گازی چه در محور رودسر، چه در محور بابلسر و چه در محور آق قلا بررسی کردند، کمترین نقطه در عمق 700 متری است که انجام عملیات با این عمق بسیار هزینهبر است. دوم آنکه این عمق دریا تکنولوژی متناسب نیاز دارد که هزینه تولید نفت و گاز را بالا میبرد و از آنطرف میزان سوددهی را پایین می آورد. در شرایطی که با منابع مالی کم و محدودیت در دستیابی به فناوری نوین روز دنیا در حوزه استحصال و استخراج نفت و گاز رو به رو هستیم، طبیعی است که اولویت اول هر دولتی در ایران استحصال نفت در مناطقی باشد که کم عمق هستند زیرا دانش فنی استخراج آن در کشور وجود دارد و هم اینکه هزینه تولید را کم میکند. این یکی از دلایلی است که دولتها رمقی برای استحصال نفت و گاز در دریای خزر از خود نشان نمیدهند. اما یکی از سیاستهای جدی مجلس دهم و کمیسیون انرژی و بنده به عنوان سرباز خطه شمال در کمیسیون انرژی، پیگیری جدی و تجهیز امکانات و ظرفیتهای فنی مربوط به تقویت استحصال نفت و گاز در دریای خزر به ویژه در محور استان مازندران خواهد بود. البته این موضوع همکاری دولت، وزارت نفت، مدیران ارشد استانی بویژه استاندار مازندران را میطلبد.
صنایع نفتی و مسئله محیط زیست
احداث پالایشگاه نفت با فرض بر اینکه بتوانیم تکنولوژی متناسب و روز دنیا را وارد و استفاده بکنیم هیچ منافاتی با مسائل و مشکلات زیست محیطی مازندران ندارد. امروز با پیشرفت فناوری و تکنولوژی، بین صنعت و محیط زیست آشتی حاصل شد و دنیا هم همین تجربه را دارد. قطعا مازندران، گلستان و گیلان و هر یک از مناطقی که با پوشش جنگلی و گیاهی است استقرار صنایع سنگین با توجه به پیششرطهایی که مطرح شده یعنی استفاده از تکنولوژی روز دنیا منافاتی ندارد. بنابراین بنده هیچ اعتقادی ندارم که استقرار صنایع سنگین و صنایع نفتی مانند پالایشگاه نفت، گاز و پتروشیمی با مسائل زیست محیطی منافات دارد. مشروط به اینکه ما از همان مجموعه تکنولوژی و فناوری روز دنیا استفاده کنیم.
احداث پالایشگاه نفت در مازندران
در دولت نهم و دهم چند نقطه در مازندران در مضان احداث پالایشگاه بود. یکی در محور چپکرود جویبار که برحسب بحثهای کارشناسی و مطالعاتی که صورت گرفت، به لحاظ مولفههای مسائل زیست محیطی و همینطور وضعیت خاک و مسائل مربوط به زمین آنجا را مناسب ندیدند. بحث بعدی احداث پالایشگاه در کیاسر بود که پیگیری کردیم. زمین شناسایی و بخشی از آن از مردم خریداری شد. همچنین در جوار خط انتقال گاز دامغان به نکا قرار دارد و یعنی خط تغذیه را میتواند از آنجا بهره ببرد. یک بحث مربوط به واگذاری منابع طبیعی به آنجا مطرح بود که شنیدم آنگونه که باید پیگیری نشد و عملا اتفاق خاصی نیفتاد. در بحث میانکاله هم یک تضاد بین دستگاههای اجرایی وجود داشت و آخرین خبری که در پایان مجلس هشتم داشتم و در مجلس نهم رصد میکردم، سازمان محیط زیست نگاه مثبتی برای استقرار پالایشگاه نفت یا صنایع پتروشیمی در این منطقه نداشت.
تعطیلی سوآپ، بلااستفاده ماندن دهها میلیارد سرمایهگذاری
الان به واسطه تکنولوژی انتقال خطوط لولههای گازی و مجموعه امکاناتی که وجود دارد انتقال نفت و گاز از شمال به جنوب یک امر عادی است و مسئلهی ثقیلی نیست. اما ترجیح بر این است آنجایی که نفت است صنایع پایین دستی هم استقرار پیدا کند که منجر به توسعه اقتصادی منطقه شود. به ویژه مازندران میتواند با استحصال نفت و گاز دریای خزر، سوآپی که میتوانیم در منطقه داشته باشیم به ویژه امکانات نسبتا خوبی که در پایانه نفتی نکا داریم و خط انتقال نفت و گازی که در حد فاصل پایانه نفتی تا تهران و شهر ری داریم قابل انتقال به جنوب کشور هم هست. یعنی میتوانیم در اینجا نفت تحویل بگیریم و مابه ازا در جنوب تحویل بدهیم. شناخت دقیق بر روی آمایش سرزمینی ندارم ولی چون بحث کارشناسی است با توجه به همان تکنولوژی و علم نوین بتوان مناطقی را انتخاب کرد که هزینه کمتری برای مباحث زیست محیطی و منابع طبیعی داشته باشد.
متاسفانه در زمان دولت احمدی نژاد وزارت نفت در یک اقدامی خاص منجر به قطع سوآپ کرد. موافقان این طرح برای خود استدلالاتی دارند اما به اعتقاد من این قطع سوآپ از پایانه نفتی نکا به تهران و دیگر نقاط کشور هزینههایی برای کشور داشت. یکی از این هزینهها این بود که ما بازار بین المللی موجود در کشورهای آذربایجان، ترکمنستان و دیگر کشورهای حوزه دریای خزر را از دست دادیم و دیگر کشورها جایگزین شدند. دستیابی به بازار قبلی و پیدا کردن مشتریهای قبلی کار سنگینی خواهد بود. نکته بعدی اینکه ما زیرساختهای پایانه نفتی نکا را تقویت کردیم، حوضچههای قوی درست کردیم که کشتیهای بزرگ و پهن پیکر بتوانند حضور پیدا کنند. برای انتقال حاملهای انرژی به ویژه نفت و گازوئیل که سوآپ آن از طریق ایران بود، زیرساختها الان بلااستفاده مانده است. این به معنی این است که دهها میلیارد هزینه شد ولی فعلا استفاده بهینه از آن نمیشود. قطعا به نظر من کمیسیون انرژی باید بحث سوآپ نفتی از شمال کشور را پیگیری بکند و ما این کار را انجام خواهیم داد و وزارت نفت باید در این مجموعه فعالتر برخورد بکند.
افزایش استقلال کشور با انتقال گاز سمنان به مازندران
راههای تامین گاز کشور دارای روشهای متفاوتی است. در بخش جنوب که مشخص است ولی در بخش شمال اغلب از واردات گاز از ترکمنستان این کار را انجام میدهیم. اگر ترکمنستان به هر دلیلی به تعهدات فیمابین ایران و کشورش عمل نکند، خطه شمال کشور با کمبود گاز و افت فشار گاز رو به رو خواهد شد. راههای جایگزین این موضوع را در کمیسیون دهم و همچنین ما در کمیسیون انرژی هشتم شدیدا پیگیر بودیم، بحث جا انداختن و عملیاتی کردن خط لوله گازی دامغان به نکا بود که گازی که از عسلویه به شهر ری، سمنان و دامغان منتقل میشود، یک انشعاب که به سمت مشهد میرود بگیریم. این انشعاب را گرفتیم و عملیاتی شد و دهها کیلومتر هم پیش رفت ولی در اینجا به مسئله محیط زیستی برخورد کرد که انشاالله مرتفع خواهد شد. این خط لوله گاز که فلسفه وجودیاش استقلال نیاز گاز استانهای گلستان، مازندران و بخشی از گیلان است الان عملیاتی شده است اما کامل نشد. این خط انتقال گازی دامغان به نکا اتفاق بیفتد ما هیچ نیازی به گاز ترکمنستان نخواهیم داشت که در مجموع باعث تقویت و تثبیت انرژی پایدار در شمال کشور میشود و همچنین امنیت ملی و استقلال کشور را بالا میبرد.
از نظر دانش فنی صنعت نفت غنی هستیم
بحث نفت و گاز موضوعی ملی است. ما در ایران هم از جهت نیروی انسانی موثر و توانمند و کارآمد و هم از جهت دانش فنی در صنعت نفت غنی هستیم. هر زمان بتوانیم انشاالله بحث استحصال نفت و گاز دریای خزر را جدی بگیریم و عملیاتی کنیم، فرزندان تحصیل کرده شمال کشور کفایت استفاده از این دانش را خواهند داشت و هم از متخصصان صنعت نفت کشور بهره مند خواهیم شد. بخش قابل توجهی از متخصصان نفت و گاز کشور شمالی هستند که در جنوب مشغول خدمت هستند. ما یکی از دانشکدههای دانشکده نفت را در محمود آباد داریم. الحمدالله رشتههای نفت و گاز محدود به دانشکده نفت وابسته به وزارت نفت نیست. هم دانشکدههای دولتی هم دانشکده های غیردولتی فارغ التحصیلان خوبی در این رشته دارند.
سکوی البرز افتخار صنعت نفت کشور است
سکوی البرز و امیرکبیر یکی از افتخارات صنعت نفت کشور در بعد از انقلاب است. این سکو از معدود سکوهایی است که در عمق عمیق دریا میتواند به اکتشاف و حفاری بپردازد و این تکنولوژی به دست ایرانیان ساخته شد. در آن مقطع در مجلس هشتم ما پیگریهایی که انجام دادیم و اقدامات خوبی که وزارت نفت آنزمان انجام داد، 500 میلیون دلار برای تکمیل سکوی البرز از رئیس جمهور مطالبه کردیم. با اهتمام وزارت و وزیر وقت نفت این تامین اعتبار انجام شد و سکو ساخته شد و اکتشاف نفت و گاز دریای خزر انجام شد. البته در حال حاضر نسبت به فعالیتهای اکتشافی و حفاری در دریای خزر راضی نیستم و قطعا وزارت نفت و شرکتهای تابعه از جمله شرکت ملی نفت، شرکت نفت دریای خزر، حفاری شمال باید قویتر ورود کنند تا ما بتوانیم انشاالله بحث تولید نفت و گاز از دریای خزر را روزآمد کنیم و این اتفاق مبارک به نفع امنیت ملی و تثبیت رژیم حقوقی دریای خزر خواهد بود.
امکان استقرار صنایع بالادستی و پاییندستی در مازندران
نفت از دو جهت میتواند در توسعه کشور موثر باشد. یکی صنایع بالادستی و یک صنایع پایین دستی. به اعتقاد من هر دو صنعت میتواند در مازندران استقرار پیدا کند. بالخص صنایع پایین دستی نفت و گاز و پتروشیمی. یعنی احداث پالایشگاههای کوچک و صنایع مربوط به پتروشیمی در هر سه استان شمالی قابلیت اجرایی دارد. به خصوص با توجه به بنادری که در مازندران داریم. چه بندر امیرآباد، چه بندر نوشهر. توسعه صادرات کالاهای غیرنفتی را هم میتواند ارتقا ببخشید.
استحصال نفت و گاز خزر، پیوست توسعه مازندران در برنامه ششم توسعه
یکی از مطالبات جدی بنده و مجمع نمایندگان از دولت در سند توسعه استان مازندران در برنامه ششم این است که باید تولید نفت و گاز از دریای مازندران به عنوان یکی از مولفههای توسعه استان مازندران بدانند. مازندران تنها نیازمند توسعه در حوزههای کشاورزی، گردشگری، صنعت و معدن و صادرات نیست. بلکه در کنار این ما باید مسئله انرژی مخصوصا بحث مربوط به تولید نفت و گاز را یکی از شاخصهای اقتصادی استان مازندران بدانیم و این باید در برنامه ششم نهادینه شود. ما به دنبال عملیاتی کردن تولید نفت و گاز دریای خزر هستیم. قطعا باید یکی از پیوستهای توسعه استان مازندران در برنامه ششم توسعه همین باشد.
منطقه آزاد تجاری- صنعتی حق مسلم مازندران است
طبق قانون، فلسفه وجودی احداث مناطق آزاد تجاری صنعتی یا مناطق ویژه اقتصادی یکی از مولفههای توسعه است و به اعتقاد من میانبری به دستیابی به توسعه فراگیر و پایدار است. این حق مسلم مردم مازندران است. به اعتقاد من به حق مردم مازندران جفا شده است. ندیده گرفتن مازندران و عدم استقرار و پیشبینی منطقه تجاری-صنعتی و یا منطقه ویژه اقتصادی در دولتهای هفتم، هشتم، نهم، دهم و الان هم یازدهم، به اعتقاد من مغایر قانون اساسی است. مغایر بند 9 اصل سوم قانون اساسی و مغایر اصل چهلم قانون اساسی است. همین الان دولت یازدهم لایحه ای را تقدیم مجلس کرد به قید یک فوریت. تقریبا 20 استان کشور مشمول بهرهمندی از مناطق تجاری-صنعتی یا مناطق ویژه اقتصادی شدند ولی مازندران در آنجا گم بود. یکی از گلههای جدی من به دولت یازدهم و حتی مدیران استانی این است که به اعتقاد من در حق مازنیها جفای فاحشی شده. البته ما تعصب خاصی نداریم در کدام نقطه از منطقه جغرافیایی مازندران منطقه آزاد استقرار پیدا کند. میخواهد امیرآباد بهشهر، گیل خواران جویبار، فریدوکنار و یا نوشهر باشد. هر نقطهای باشد استقبال میکنیم. ضمن اینکه در همین لایحه تقدیمی مجلس در هفته قبل ما استانهایی داشتیم که دارای دو منطقه تجاری صنعتی بودند، و یا یک منطقه تجاری صنعتی بود و یک منطقه ویژه اقتصادی. مازندران هم میتوانست از این استفاده کند. یکی از تذکرات جدی من به دولت یازدهم که مطالبه جدی مجمع نمایندگان مازندران نیز هست پیگیری این مسئله است.
منبع: مازند مجلس
شما بدون غرض و مرض و قضاوت کنید فقر فرهنگی مدیران مازندران در مقایسه با گیلان.گیلان بندر قدیمی انزلی با قدمتی مشابه بندر نوشهر با تیزهوشی مسئولین استان گیلان منطقه آزاد شد .چون استاندار رشت نیامد گزینه های حقیر مثل بندر استارا و لنگرود و رودسر را برای بندر انزلی رقیب درست کنه.مثل آدمیزاد قدیمیترین بندرشون را منطقه آزاد کردند.حالا مازندران را ببین در ظرف ۱۰سال مثل قارچ برای قدیمیترین و عمیقترین و مرکزی ترین بندر خزر نوشهر، رقیبهای فرمالیته درست کردند.چپکرود .بابلسر.امیراباد.........مشکل فرهنگ قبیله نگریه مسئولین استان مازندران هست.استاندار بابلی هست بابلسر را علم کرده.سایر مسئولین ساروی هستند امیراباد را علم کردند.پیشرفت گیلان و عقب ماندگی مازندران برای مسئولین ما در مازندران و فرهنگ جاهلی قبیله و روستا نگر ماست.آخر کدام استان موهبتی درامدزا مثل نوشهر و چالوس را داشته باشه و خودش خودزنی کنه؟اگر نوشهر متعلق به اصفهان بود آنها میدانستند چطور عمل کنند.البته با فاصله یک ساعته با آزادراه تهران شمال بعید میدانم غرب مازندران استانی مستقل مثل کرج نشود.متاسفانه با بازگشایی آزادراه ترکیب جمعیتی هم در غرب مازندران بهم میخوره.و غرب استان تبدیل به استان جدید میشه.حالا هر چی سارویها بخوان امیراباد با دومتر عمق کنار تالاب میانکاله را بزرگ کنند.اما حتی تو ویکیپدیا هم نوشته لایروبی هر روزه امیراباد برای مبارزه با رسوب آب خزر باعث خشکی خلیج گرگان و میانکاله شده.امیراباد با قدمت ده سال و عمق دومتر.توانایی رقابت طبیعی با بندر نوشهر صد ساله و عمق ۹۰۰متری نداره.کسی حالیش نیست جهت موج آب خزر،باران خزر ،باد خزر از غرب به شرقه.آب خزر رسوب اصلیش در شرق خزر انتهای جریان آبه.این دندان طمع را بیرون بکشین.شرق خزر عمیق نیست.محل رسوب آب خزره
پاسخ: