فقدان "فرهنگ ائتلاف" در لیبرالها و اپوزیسیونرهای غیرسیستمی روسیه تحولات سیاسی و نظامی
فقدان "فرهنگ ائتلاف" در لیبرالها و اپوزیسیونرهای غیرسیستمی روسیه
موسسه بینالمللی مطالعات دریای خزر (IIKSS) - انتخابات شهرداری مسکو پایتخت روسیه در 18 شهریور سال 1397 (9 سپتامبر سال 2018) است برگزار گردید و در جریان آن کاندیدای حزب حاکم - حزب "روسیه واحد" - "سرگی سوبیانین" برای احراز مجدد پست شهرداری با رقبای خود به مبارزه انتخاباتی پرداخت و در نهایت نیز به پیروزی رسید. در این بین، لیبرالهای پایتخت که اصلیترین رقبای "سوبیانین" در کارزار انتخابات شهرداری تلقی میشدهاند، نتوانستند از فیلتر شهری جمعآوری امضاء عبور نمایند و در این انتخابات شرکت کنند. این که اپوزیسیونرهای غیرسیستمی مسکو نتوانستهاند در این انتخابات حضور یابند، چندان عجیب و غیرمتعارف به نظر نمیرسد، زیرا کاندیداها صرفا نباید از فیلتر شهری عبور نمایند، بلکه هر یک از کاندیداهایی که دارای امتیازات حزبی نیستند باید امضاء بیش از ۳۶ هزار نفر از اهالی مسکو را نیز به دست آورند. بنابراین عبور از فیلتر شهری اگرچه دشوار است، جمعآوری امضا به تعداد ۳۶ هزار نفر غیرممکن به نظر میرسد. اما نکته جالب توجه و مهم پیرامون به صورت خاص لیبرالهای مسکو و به صورت عام اپوزیسیونرهای روسیه رفتار و رویکرد سیاسی آنها در مواجهه با پدیده انتخابات است.
به صورت ویژه، لیبرالهای پایتخت به جای برگزاری انتخابات اولیه پیش از انتخابات اصلی، با یکدیگر برای معرفی کاندیدای واحد گلاویز شدهاند و در نهایت به هیچ نتیجهای نیز نائل نشدند. در یک سو، اپوزیسیونر غیرسیستمی "ایلیا یاشین" و در سوی دیگر، دیگر اپوزیسیونر غیرسیستمی "دمیتری گودکوف" قرار دارد. "یاشین" همتایان خود از جناح لیبرال را مورد انتقاد قرار داده که نتوانستند بار دیگر در خصوص معرفی کاندیدای واحد به توافق برسند. او در 3 ژوئن (13 خرداد 1397) ضمن سخنرانی در کنگره نمایندگان شهری مستقل، شرایط انتخاب یک کاندیدای واحد را اینگونه توصیف نمود: «ما نتوانستیم در خصوص معرفی یک کاندیدای واحد به توافق برسیم. این مسئولیت مشترک ما است. فقدان چنین کاندیدایی یک فاجعه برای جبهه ما است، مطلقا یک فاکتور فاجعهآمیز برای همه ما است. این منجر به نابودی میشود.» او از طرفداران خود عذرخواهی نمود که مجبور است نه تنها با حزب روسیه واحد، بلکه با همکیشان و همحزبان خود نیز مبارزه نماید. در سوی دیگر، نماینده سابق دومای دولتی "دمیتری گودکوف" که کاندیداتوری خود را برای حضور در انتخابات شهرداری مسکو اعلام نموده و تصور نیز میکرده است کاندیدای واحد اپوزیسیون باشد نیز طرحها و برنامههای "یاشین" را به چالش کشید. او میگوید: «"یاشین" من را متحد میخواند، اما با من در شکل اتمامحجت صحبت میکند.» "گودکوف" در توضیح پیرامون طرحهای "یاشین" اظهار کرد که در کاندیداتوری او بیش از آن که منافع شخصی پیگیری شود، منافع شخصی "الکسی ناوالنی" پیگیری میشود که نیم سال است "یاشین" را برای حمله به او تحریک میکند.
بدین ترتیب، اگرچه سیاستمداران اپوزیسیون و لیبرالهای مسکو پیرامون واریانت انتخاب کاندیدای واحد در چارچوب انتخابات اولیه بحث و گفتگو کرده و به توافق رسیده بودند، اما نتوانستند همچون سال ۲۰۱۳ یک کاندیدای واحد برای انتخابات شهرداری مسکو معرفی نمایند. این آرزو به این دلیل محقق نگردید که هر کدام از اپوزیسیونرها دارای اهداف و منویات شخصی بوده و تشکیل ائتلاف را منوط به کاندیداتوری خود میدانند. کاندیداهای لیبرال به استثنای انتخابات شهرداری سال ۲۰۱۳ که توانسته بودند بر روی معرفی یک کاندیدای واحد به توافق برسند، در هیچ دوره و برههای از انتخابات نتوانستند در خصوص هماهنگی فعالیتها و اقدامات و برروی معرفی یک کاندیدا به اجماع برسند.
اخبار پر سر و صدا در جامعه لیبرال روسیه و اپوزیسیونرهای غیرسیستمی روسیه کم نیست. دعوا و دشمنی "الکسی ناوالنی" با "دمیتری گودکوف" و "کسنیا سوبچاک" نیز طی هفتههای اخیر وارد فاز جدیتر و آشکارتری شده است که به وضوح به این سوال ما پاسخ میدهد که به چه دلیل اپوزیسیونرهای غیرسیستمی روسیه نمیتوانند با یکدیگر متحد شوند و به چه دلیل فرهنگ ائتلاف در آنها وجود ندارد. "ناوالنی" در جنگ بیانیهها بر علیه "گودکوف" و "کسنیا سوبچاک"، آنها را متهم ساخت که دارای موضع و رفتاری محتاط و منعطف هستند. "گودکوف" نیز در پاسخ به اظهارات "ناوالنی"، طی یادداشتی در فیسبوک یادآور گردید که "ناوالنی" مدتها است نه تنها با روزنامهنگاران، بلکه با متحدین خود نیز صحبت نکرده است. به عقیده "گودکوف"، سیاست تنها مبارزه با فساد نیست، بلکه سیاست به معنای پیدا کردن متحد نیز هست. او بر این باور است که "ناوالنی" آیندهای برای روسیه بدون رهبری خود متصور نیست. رهبر حزب تازه تشکیل شده "حزب تغییر" "گودکوف" در نهایت "ناوالنی"را به تلاش برای جلوگیری از اتحاد و یکپارچگی اپوزیسیون متهم نمود. در هفته نخست شهریور رسوایی بزرگ دیگری نیز در جامعه اپوزیسیونرها رخ داد. رهبر جبهه "ضد پوتین"، رئیس حزب پارناس "میخائیل کاسیانوف" و یکی از اعضای خط مقدم اپوزیسیون طرفدار آمریکا "یاشین" در مراسم افتتاح میدانی در مقابل سفارت روسیه در لیتوانی که به افتخار "بوریس نمتسوف" به نام او نامگذاری گردید حضور نیافتند. سردبیر رادیو "اکو مسکو" "الکسی وندیکتوف" "کاسیانوف" و "یاشین" را به دلیل عدم حضورشان در مراسم افتتاح این میدان در لیتوانی مورد انتقاد قرار داد.
به نمونههای واضح و عینی دیگری از اختلاف رویکرد اپوزیسیونرهای غیرسیستمی روسیه در شیوهها و رویههای مبارزه با حزب حاکم در روسیه نیز میتوان اشاره نمود. "الکسی ناوالنی" بارها از سوی اپوزیسیون لیبرال به دلیل دیدگاههای ناسیونالیستی مورد انتقاد قرار گرفت. البته او نیز به نوبه خود در سال ۲۰۰۷ اظهار کرده بود که لیبرالها دارای دیدگاههای توتالیتری و سیاست استانداردهای دوگانه هستند. او نسل جدید بروکراتها که برای جانشینی پیشینیان تلاش میکنند را مدیران بدون مسلک میخواند. به عقیده رهبر حزب کمونیست روسیه "گنادی زوگانوف" که در خصوص انتخابات شهرداری مسکو در سال ۲۰۱۳ عنوان شده بود، "ناوالنی" در آمریکا آموزش دیده که چگونه شهروندان روسیه را بفریبد." همچنین "کسنیا سوبچاک" کاندیدای ریاست جمهوری روسیه 2018 نیز با انتشار مقالهای در سال 2013 تحت عنوان "ناوالنی.Afterparty" نوشته بود که بیهیچ قید و شرطی منطق "آنها بد هستند و ما خوب" را نمیپذیرد. او موضع سیاسی "ناوالنی" را همچون بلشویسم توصیف نموده و اظهار کرده بود که چنین رویکردی مغایر با ایده امکان ابراز تردید، عدم توافق، مباحثه و گفتگو است.
در نمونه دیگری از اختلاف و انشقاق بین اپوزیسیونرهای غیرسیستمی روسیه میتوان به جبهه چپ اشاره نمود. "جبهه چپ" جدید اگرچه همچنان مدعی است که دارای شعارهای جسورانه و شجاعانه ضدالیگارشی در روسیه است، اما خواهان مبارزه خیابانی رادیکال با دولت روسیه نیست. بدیهی است که این روند او را از همکاران، رفقا و همکیشان سابقش که به ایجاد و شکلدهی جنبش رادیکال چپ تمایل دارند، جدا میسازد. ترس از لیبرالیسم، امپریالیسم آمریکایی، "میدان" در اوکراین و بازگشت به دهه ۹۰ و ترس از آن چه که رهبران جبهه چپ از آن به کودتای لیبرالی-فاشیستی در اوکراین یاد میکنند، موجب گردید مبارزین سابق با دولت روسیه تا اندازهای مواضع ضد دولتی و ضد "پوتین" خود را تعدیل سازند. آنها بر این باور هستند که اگرچه جناح حاکم در روسیه و لیبرالها دو چهره یک پدیده واحد هستند، اما به عقیده آنها، لیبرالها به مراتب خطرناکتر هستند. هماهنگکننده جبهه چپ "سرگی اودالتسوف" در این خصوص میگوید: «من با احترام با رئیسجمهور برخورد میکنم. او خیلی کارها برای احیای حاکمیت کشور انجام داده است. وقتی من فرمان "سوبچاک" را دیدم به وحشت افتادم. اینها همان افرادی هستند که پیروزی "یلتسین" در انتخابات سال ۱۹۹۵ را رقم زده بودند. فرمان "سوبچاک" مرتبط با آمریکا است. ما با کوچکترین اشتباه شاهد اتفاقاتی مشابه سقوط رژیم کیف خواهیم بود. آنها در شرایط سخت اراده و خواسته مردم کریمه را نادیده گرفتند. ما با دشمنان ملت و دوستان غرب در یک مسیر نیستیم.»
لازم به ذکر است که "اودالتسوف" علیرغم مخالفتش با حکومت "پوتین"، در برخی نوشتجات خود در شبکههای اجتماعی از پیوستن کریمه به روسیه و نیز از جمهوری خلق دونتسک و جمهوری خلق لوگانسک در مبارزه مسلحانه در دونباس حمایت نمود. جالبتر آن که هماهنگکننده "جبهه چپ" که در ناآرامیهای گسترده "میدان بالوتنی" در سالهای 2013-2011 حضوری پررنگ داشته است، از شرکت در تظاهرات اعتراضی که از سوی "الکسی ناوالنی" در تابستان سال 2017 ترتیب داده شده بود، صرفنظر کرد. او تصمیم خود را اینگونه توجیه نمود: «مقابله با فساد همواره خوشایند است. ما آماده و مهیای همکاری هستیم. اما من به شدت مخالف آن هستم که بار دیگر تلاش کنند از ما به عنوان طعمه در راستای منافع و دسیسههای خود استفاده نمایند.» "اودالتسوف" همکاری با "ناوالنی" را منوط به درک و دریافت اهداف و نیات واقعی او دانست.
با بررسی رفتار سیاسی لیبرالهای اپوزیسیون و در مجموع اپوزیسیونرهای غیرسیستمی در روسیه میتوان این گونه استنباط نمود که فقدان فرهنگ ائتلاف در بین اپوزیسیونهای روسیه را میتوان مهمترین دلیل عدم حضور "یاشین" و دیگر لیبرالهای پایتخت در انتخابات شهرداری مسکو قلمداد نمود. به وضوح میتوان دریافت که فرهنگ ائتلاف در بین آنها وجود ندارد و یا در صورت وجود، بسیار کمرنگ و کماثر است. ما شاهدیم که چگونه این دو اپوزسیونر برای حضور در انتخابات وارد مناقشه با یکدیگر شدهاند. تردیدی وجود ندارد که یک طبقه متوسط ناراضی در روسیه وجود دارد که از اپوزیسیونرهای جوانی همچون "سرگی اودالتسوف"، "الکسی ناوالنی"، "کسنیا سوبچاک" و "ایلیا یاشین" حمایت میکند و به آنها علاقهمند است. اما بحران در درون نمایندگان اپوزیسیونرها به قدری جدی است که مانع آنها از ایجاد ائتلاف بر علیه حزب حاکم در منطقهای از روسیه میشود که شانس بسیار زیادی را میتوان در آن منطقه برای پیروزی اپوزیسیونرها یا حداقل به دست آوردن آراء بالا متصور شد. حتی اگر سطح تحلیل را به کل اپوزیسیون روسیه، اعم از سیستمی و غیرسیستمی نیز ارتقاء دهیم، در آن صورت نیز به خوبی درمییابیم که تقسیمبندی و مرزبندی بین اپوزیسیون سیستمی و غیرسیستمی در روسیه نیز بسیار پررنگ است. بدین ترتیب در بین رقبای حزب حاکم کسی وجود ندارد که بتواند به شکلی واقعی و همهجانبه و فراگیر اکثر سیاستمداران مخالف حزب "روسیه واحد" را بر علیه این حزب متحد سازد که ناشی از فقدان "فرهنگ ائتلاف" در آنها است.
محسن حمیدی - کارشناس مسائل آسیای مرکزی و قفقاز، مترجم زبان روسی، عضو شورای علمی موسسه بینالمللی مطالعات دریای خزر
نظرات کاربران