نبرد ادلب سوریه نیاز کیست و چرا؟ تحولات سیاسی و نظامی
اگر بشار اسد رئیس جمهور سوریه ادلب را پس بگیرد، عملا کل کشور تحت کنترل او در خواهد آمد، به جز چندین منطقه، که عمدتا تحت قیمومیت آمریکاست؛ یعنی مناطقی در شمال شرق و جنوب شرق کشور، و همچنین بخشی از صحرای سوریه (همچنین در شرق)، که در آن هنوز بیشتر مبارزان گروه تروریستی «دولت اسلامی» (که در روسیه ممنوع است) باقی میمانند. با توجه به اینکه مقامات سوریه تمایل دارند تا زمان برقراری مجدد حکومت اسد بر تمام قلمرو سوریه، عملیات خود را متوقف نکنند، درگیری میتواند به رویارویی بین دمشق و واشنگتن تبدیل شود.
اهمیت ادلب
استان ادلب در مرز ترکیه واقع شده است، از طریق آن کوتاهترین مسیر از لاذقیه به حلب، و همچنین بزرگراه بینالمللی M5 که ترکیه و اردن را (از طریق حلب و دمشق) به هم متصل میکند، میگذرد.
منطقه عاری از تنش ادلب، فراتر از مرزهای اداری استان بوده و شامل پارهای از مناطق استانهای حما، لاذقیه و حلب میباشد. این منطقه به طور مستقیم در مجاورت مناطقی قرار دارد که ترکیه طی دو عملیات نظامی «سپر فرات» و «شاخه زیتون» کنترل بر آنها را برقرار کرده است.
در ادلب نیروهای اصلی گروه تروریستی هیئت تحریرالشام (که بیشتر با نام قدیم آن، جبهه النصره شناخته میشوند) متمرکز هستند. طبق ادعای برخی از رسانهها، این نیروها، حدود 60 درصد از استان، از جمله خود شهر ادلب را کنترل میکنند. تعداد این یگانها، با توجه به برآوردهای مختلف، میتواند 50 تا 60 هزار نفر باشد، اما باید در نظر گرفت که یگانهای آنها ممکن است بین خودشان درگیری و اختلاف داشته باشند.
همچنین در ادلب، یگانهای معارضان مسلح سوری هم فعال هستند که در اوایل آگوست در چارچوب جبهه آزادیبخش ملی متحد شدهاند. تعداد آنها حدود 85 تا 100 هزار نفر است. پانزده گروه معارض، عمدتا تحت فشار ترکیه متحد شدهاند که انتظار میرود این یگانها در آینده، در ارتش ملی سوریه که تحت حمایت تركيه ایجاد شدهاند، به عنوان جایگزینی برای نیروهای دولتی سوریه ادغام شوند.
آنکارا در این باره که یکسره کردن کار مبارزان «النصره» ضروری است، با مسکو موافق است، اما برای ترکها دو نکته اصولی است. نخست، محدودکردن قلمرو عملیات، تا جریان تازهای از پناهندگان به ترکیه سرازیر نشوند. طبق ادعای رسانههای ترکیه، به استناد دادههای اطلاعاتی، موج پناهنندگان میتواند به 250 هزار نفر برسد. اما سازمانهای بشردوستانه عموما از یک میلیون نفر صحبت میکنند. سازمان ملل متحد هم تأکید میکند که اکثر جمعیت ادلب حدود 3 میلیون نفر، زنان و کودکان هستند.
دومین شرط ترکیه، مصونیت معارضان مسلح است که آنکارا امیدوار بود تحت کنترل آنها، ادلب را نگه دارد و به این ترتیب منطقه نفوذ خود را در شمال سوریه تقویت نماید. اما این شرط، مخالف مواضع دمشق است. از ماه جولای، اسد این نکته را فهماند که تا وقتی، تمام مناطق سوریه تحت کنترل دولت قرار نگیرد، از پای نخواهد نشست و ادلب هدف بعدی اوست. طی ماه اخیر، تقریبا تمام مقامات ارشد سوریه، در پی پیروزی در سایر نقاط کشور، قصد داشتند کار تروریستها را در ادلب یکسره کنند.
اگر روسیه نبود، این عملیات مدتها پیش آغاز شده بود. اما مسکو چندین هفته، بلندپروازیهای دمشق را متوقف کرد. دلیل عمده آن هم عدم تمایل [مسکو] به نزاع با آنکارا بود، چرا که اتحاد با آن (آنکارا)، برگ برنده قویتری را در مبارزه با غرب برسر آینده سوریه در اختیار مسکو قرار میدهد.
علاوه بر این، عملیات بازپسگیری ادلب ممکن است به درازا بکشد و به قربانیان زیادی در هر دو طرف، بویژه در میان غیر نظامیان، بیانجامد. هرچند، روسیه نیز به اینکه به قتل غیرنظامیان متهم شود، عادت کرده، اما خواهان قتل عام دیگری نیست. با این حال، مسکو هم شرایطی دارد و آن پایان دادن به [حضور] «النصره» و همزمان با آن بخشی از معارضان ناسازگار سوری است.
اگر یگانهای معارضان سوری در ادلب برای مصالحه با دمشق موافقت میکردند، همانطور که این امر در جنوب سوریه اتفاق افتاد، برای روسیه اتفاق ایدهآلی بود. چیزی که هست، معارضان اشاره میکنند که آنها در جنوب با ارتش روسیه وارد توافق شدهاند، نه با «رژیم اسد»، اما در هر صورت، به خصوص ساختارهای دولتی ناگزیر به تعامل با آنها هستند، از جمله اینکه باید با هم، علیه نیروهای داعش وارد عملیات شوند. این اتحاد شکننده، اما باب طبع روسیه است، چرا که امکان صحبت از پاکسازی جنوب سوریه را از تروریستها فراهم آورده است. اما پرسش بعدی این است که این نیروهای معارض سوریِ جنوب سوریه که به مصالحه تن دادهاند در آینده چگونه رفتار خواهند کرد.
در ادلب، وضع جور دیگری است. برای چندین سال، سازشناپذیرترین اپوزوسیونهای سراسر سوریه، که بسیاری از آنها دیگر عقبنشینی نمیکنند، در آنجا به سر میبرند. با وجود این، روسیه به آنکارا فرصت داد تا فرایند «مرزبندی» بین تروریستها و معارضان مسلح، یعنی بین نیروهای «سازگار» و «ناسازگار» را به پایان برساند.
این روند مسلما به طول انجامیده است، از همان اواخر ماه جولای الکساندر لاورنتیف نماینده ویژه رئیس جمهور روسیه در امور سوریه، هشدار داد که صبر و شکیبایی مسکو ابدی نخواهد بود. در عین حال، دیپلماتهای روسیه درک میکنند که متقاعدکردن معارضان سوری برای ترکیه کار سادهای نیست - اکنون در ظاهر جبهه متحدی هستند، اما در هر صورت، مواضع گروهها با هم متفاوت است و هیچ یک از آنها اعتمادی به آینده خود ندارد.
در نهایت، دمشق هم بعید است با باقی ماندن گروه مسلح قدرتمندی از معارضین در ادلب کنار بیاید، چراکه این امر میتواند بر وضع مذاکرات مربوط به آینده سوریه تأثیر بگذارد.
از این رو، این امر، به اینکه معارضان سوری از نبرد ادلب چگونه بیرون میآیند بستگی زیادی دارد. همینطور به اینکه آیا فرمت آستانه ایمن خواهد ماند. از یک سو، اردوغان، رئیس جمهور ترکیه، هشدار داد که اگر عملیات در ادلب بیش از حد وسیع شود، آنکارا این گروه سهگانه را ترک خواهد کرد. از طرف دیگر - با توجه به روابط فعلی [ترکیه] با آمریکا، بعید است ترکیه بخواهد روابط خود با روسیه را نیز قطع کند.
یک ماه مذاکرات بیانگر آن است که طرفهای درگیر در جستجوی مصالحه هستند و در این صورت، باید راه حل ایدهآلی در اجلاس آتی سه کشور روسیه، ایران و ترکیه که برای 7 سپتامبر برنامهریزی شده، پیدا شود. اگر راه حلی در کار نباشد، طرفین در صدد حفظ ظاهر برمیآیند. به این معنا که به ادلب حمله خواهند کرد. بیدلیل نیست که درباره تحریکات تروریستها گزارشهای بیشتری در منطقه ظاهر میشوند. بعضی از آنها واقعا حقیقت دارند (به عنوان مثال، افزایش پرواز هواپیماهای بدون سرنشین در منطقه پایگاه روسی حمیمیم)، برخی دیگر نیز موجب تردیدهای جدی میشوند.
جنگ تحریکات
در طول این انتظار مشوشکننده، وزارت دفاع روسیه اعلام کرد که اطلاعاتی درباره تدارک تحریکاتی با استفاده از سلاحهای شیمیایی در ادلب در اختیار دارد. به گفته مسکو، تشکیلات معلومالحال کلاهسفیدها، که روسیه بارها آنها را به انتشار اطلاعات غلط درباره حملات شیمیایی متهم کرده، در این ماجرا دست دارد. طبق ادعای ارتش روسیه، سرویس اطلاعاتی بریتانیا پشت این تشکیلات ایستاده است.
«کلاه سفیدها» این اتهام را رد میکنند و به نوبه خود از اینکه حملات شیمیایی توسط اسد تدارک دیده شده، ابراز نگرانی میکنند. البته، چنین اوضاعی نخستین بار نیست که در سوریه اتفاق میافتد. در طول سالهای جنگ در این کشور، دهها گزارش درباره استفاده از سلاحهای شیمیایی وجود داشت، که صحت بخشی از آنها به اثبات نرسید، و همینطور منشاء حملات تاییدشده معلوم نشد.
در گزارش کارشناسان بینالمللی، هم رژیم سوریه و هم معارضان سوری متهم شدند. اما به خصوص، دو ماجرای پرسروصدا به فاصله زمانی یک سال برجسته میشوند، یکی حمله ایالات متحده به سوریه (در سال 2017) و دیگری حمله ایالات متحده همراه با بریتانیا و فرانسه (در سال 2018) به این کشور، که به دنبال اتهامات علیه دمشق در استفاده از سلاحهای شیمیایی صورت گرفت. در این میان، طبق نتایج کارشناسان بینالمللی، این حملات تنها بر اساس اتهاماتی که از طرف معارضان سوری بر رژیم سوریه وارد شده بود، صورت گرفتهاند.
این بار، ائتلاف غرب نیز هشدار داد: اگر اطلاعاتی درباره حملات شیمیایی جدید پیدا شود، به دنبال آن حملهای صورت خواهد گرفت. وزارت دفاع روسیه نیز تصریح میکند که ایالات متحده برای پیشبرد اینچنینی وقایع مهیاست. پنتاگون، اظهارات ارتش روسیه را تکذیب کرد و گزارشهای مربوط به افزایش قوای نظامی ایالات متحده در بخش شرقی دریای مدیترانه را «پروپاگاندا» نامید، اگر چه آنها خاطرنشان کردند در صورتی که رئیس جمهور آمریکا دستور حمله را صادر کند، آماده هستند.
سوال این است – این امر چه چیزی را میتواند تغییر دهد؟ دو حمله قبلی هیچگونه تأثیری بر وضع نیروها در سوریه نداشت. این عقیده هم در بین معارضان سوری رایج است که بشار اسد برای به دست آوردن امتیاز در مذاکره با کسانی که مایل به سازش با آنها نیست، از این مصونیت استفاده کرده و دست به حمله شیمیایی میزند.
اما گزینه دیگری هم وجود دارد. اقناع افکار عمومی نسبت به مجرم بودن اسد به خاطر حملات شیمیایی، در صورتی که امریکا و متحدان آن هنوز قصد سرنگونی اسد را داشته باشند، میتواند ابزاری برای فشار سیاسی بر رژیم دمشق باشد. فعلا که آنها (ایالات متحده و متحدان ان) هنوز بر روند حل و فصل سياسی در ژنو، که برخلاف فرآيند آستانه، چندين سال است که مکان آن تغییر نکرده، امید بستهاند. پیروزی احتمالی در ادلب، رژیم سوریه را در چارچوب فرایند ژنو کمتر سازگار خواهد کرد و در آستانه رویارویی مستقیم با ائتلاف غربی قرار میدهد.
اتهام به حملات شیمیایی، حتی اگر به دلیل حق وتوی روسیه در قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد تثبیت نشود، میتواند به مبنایی برای ایجاد مناطق امنیتی و مناطق غیر نظامی در سوریه تبدیل شود، همانگونه که چنین اتفاقی در عراق هم صورت گرفت، یعنی جایی که در آن کردستان عراق 12 سال، پیش از سرنگونی صدام حسین، از بغداد مستقل بود. چیزی مشابه آن در بخشی از قلمرو سوریه که تحت کنترل نیروهای دموکراتیک سوریه قرار دارد و عمدتا از کردها تشکیل شده، انجام گرفته است. مانع جدی برای این امر، گفتگویی است که اخیرا بین کردها و دمشق تشدید شده است. چیزی که هست، آنگونه که ریاض دارار رئیس مشترک شورای دموکراتیک سوریه به من گفته، فعلا مذاکرات از اینکه به بحث در مورد موضوعات مربوط به امنیت و آینده سیاسی وارد شوند، فاصله گرفتهاند.
با وجود این، در صورتیکه ایالات متحده چنین امکانی را فراهم آورد و یا اگر کردها احساس کنند واشنگتن آماده خروج از سوریه است و آنها را به حال خود رها کرده، گفت وگو امکانپذیر است. چنین نگرانیهایی در بهار سال جاری، زمانی که ترامپ میگفت نیروهای آمریکایی باید از سوریه خارج شوند، وجود داشت.
اما از آن زمان اوضاع تغییر کرده است. بر خلاف نظر ریاض دارار، در حال حاضر واشنگتن، بر فعالیت خود در سوریه افزوده است. این موضوع در دو انتصابی که بلافاصله در وزارت امور خارجه صورت گرفته، بیان شده است: جیمز جفری سفیر سابق ایالات متحده در عراق و ترکیه به عنوان نماینده ویژه وزارت امور خارجه برای همکاری در سوریه منصوب گردید، و سرهنگ جوئل رِیبِرن مدیر ارشد اداره مربوط به ایران، عراق و سوریه، به عنوان فرستاده ویژه منصوب شد. هر دو بر این باور بودند که ایالات متحده باید حداقل تا زمان دستیابی به حل و فصل سیاسی مناقشه سوریه در این کشور باقی بماند.
جیمز ماتیس، وزیر دفاع آمریکا، در این هفته بار دیگر تأکید کرد که بشار اسد در آینده سوریه جایی ندارد. او سه شرط را مطرح کرد، که پس از تحقق این شرایط، ایالات متحده شروع به عقبنشینی خواهد کرد: نابودی داعش، آموزش تشکیلات مسلح محلی و همچنین پیشرفت روند حل و فصل سیاسی در سوریه تحت حمایت سازمان ملل متحد. وی گفت: «هدف ما برگرداندن مناقشه سوریه در مسیر فرایند ژنو است تا خود مردم سوریه بتوانند دولت جدیدی را انتخاب کنند که توسط بشار اسد رهبری نشود».
در صورتی که انتخابات سوریه، طبق برنامههای موجود برگزار شود، زمان انتخابات سال 2021 تعیین شده است. اگر اوضاع طبق شرایط کنونی ادامه یابد، رأیگیری تحت کنترل رژیم فعلی سوریه صورت خواهد گرفت. بنابراین، غرب فرصت زیادی برای ایجاد تحول در اوضاع [سوریه] در اختیار ندارد.
نویسنده: ماریانا بلنکایا، مفسر سیاسی انتشارات کامرسانت
مترجم: رقیه کرامتی نیا، دانش آموخته مطالعات روسیه دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران
منبع: ایراس
نظرات کاربران